بابا محسنبابا محسن، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
مامان زینبمامان زینب، تا این لحظه: 31 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره
آشیونه پرمهرمونآشیونه پرمهرمون، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره
مرد کوچولوی ما علی مرد کوچولوی ما علی ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره
ثبت خاطرات علی آقاثبت خاطرات علی آقا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

بهونه زندگی(علی)

👨‍👩‍👦زندگی زیباست وقتی ما سه تا کنار هم باشیم👨‍👩‍👦

تولد گل پسر ۳ ساله

سلام گل پسرم               دیگه حسابی مرررررررررررررررررررد شدی                   بیاین ادامه مطلب   امسال هم مثل سالهای قبل ۳ تا تولد داشتیم تولد اول  خونه مادر جونشون بود من برای اولین بار کیک اسفنجی درست کردم(۲۸/دی)و سه شنبه ۲۹ام بعد اومدن از دکتر دندون پزشگی کیک رو باز هم برای اولین بار خامه کشی کردم و شب ۳تایی رفتیم خونه مادر جونشون یه تولد کوچیک گرفتیم. با اینکه بار اولم بود کیک عالی شده بود و همه کلی تعریف کردن شوهر عمه عباس که ا...
9 بهمن 1394

عکس های جامونده این مدت

سلام                                                                                                  بیاین ادامه مطلب این عکس برای جند روز پیش هست که هوا عالی شده بود و علی رو بردم کوچه که بازی کنه(دوشنبه۲۸/دی) علی هم حسابی خاک بازی کرد و منم فقط نگاه    اینم یه چن...
3 بهمن 1394

در نبود این مدت

سلام دوست جووونای گللللل    دلم تنگ شده بود براتون                                      بیاین بریم ادامه مطلب     این مدت وقت نکردم بیام وب برای همین کلی مطلب هست که سعی میکنم مختصر و مفید بگم اول از همه ۱۰/دی یعنی۵ شنبه شب رفتیم خونه دوست مامانی شام و شماهم با علیرضا بازی کردین البته یکمی هم دعوا ولی به خیر گذشت ایندفعه شما اصلا مقصر نبودی گل پسر اینم عکس شما و علیرضا خان شیطووووووون ...
20 دی 1394

جشنواره(سومین حضور علی جان)

سلام به دوستای همیشگی و گل خودم علی ما جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کرده لطفا بهش رای بدین با هر  چندتا خط که میتونید  کد13 رو  به1000891010 ارسال کنید                                                                                 &n...
4 دی 1394

حلیم ۴۸ام

سلام پسر طلا    عزیز دلم بابایی و دوستاش  هر سال برای ۴۸ام حلیم میزارن خونه مادرجونشون. و هر سال هم با این که ۱۰ روز میاد جلوتر و باید گرم تر بشه اما همون شب بارووون میاد برای همین هم هر سال یه شب قبل بابایی و دوستاش جمع میشن و داربست میبندن داخل کوچه رو و پلاستیک میکشن روی داربست ها رو. امسال هم مپل هر سال ۳شنبه شب(۱۷/آذر)ساعت های۸رفتیم خونه مادرجونشون ما خانوم ها گندم پاک کردیم بابایی و دوستاش هم رفتن سر بستن داربست ها. یه اتفاق بد:     محمد زمان نمیدونم که اما فکر کنم برای قربانی یا جلو پای کربلایی ها گوشفند قربونی کردن دیده و به بعد هم تو خونه سر عروسکا رو میبره هم میتره مپلا ...
24 آذر 1394

قبل سفر

سلام قشنگم امروز۱/آذر و یک شنبه           ماهم در تلاش برای انجام دادن کارامون بیا بریم ادامه مطلب که یکمکی زیاده                 اول از همه بگم از ۵ شنبه شب که بابایی گل سنگ تموم گذاشت برامون ما رو بردن بیرون یکمی دور زدیم و داروخونه هم رفتیم برای خرید وسایل مورد نیاز بابایی در سفر اینم همون شیرهای همیشگی بانک ملی شهرداری       بعد هم از اونجا که مامانی عاشق فست فود هست ما رو بردن ساندویچی همیشگی(ضیغمی) وای عالی بود اینم عکسش ب...
1 آذر 1394

زمان رفتن بابایی به کربلا

مرد کوچولو خونه سلام مجدد بابای گلت ۲شنبه ساعت۸ شب حرکت میکنن به سمت کربلا،انشااله و ۱۴ام هم برمیگردن. هنوز وسایلشون جمع نکردن سرماخوردن و برای همین تنبلی برای خرید دیشب هم خونه مامان جون دعوت کردن کربلایی ها رو(بابایی و عمو میثم) ماهم از فرصت استفاده کردیم و شما رو گذاشتیم خونه مامان جونشون و با ماشین حاج بابا رفتیم خرید خونه که پول که با خودمون برده بودیم تموم شد نشد خرید سفر بابا رو انجام بدیم انشاله باز هوا بهتر شد میریم خرید. امروز صبح هم حاج بابا و مامان جون و خاله فاطمه راهیه مشهد شدن به امید خدا سفر خوبی داشته باشن. منم دارم  یه نیمچه خونه تکونی میکنم قبل سفر بابایی دیرور آشپز خونه رو کاراش رو...
27 آبان 1394