عکس های جامونده این مدت
سلام
بیاین ادامه مطلب
این عکس برای جند روز پیش هست که هوا عالی شده بود و علی رو بردم کوچه که بازی کنه(دوشنبه۲۸/دی)
علی هم حسابی خاک بازی کرد و منم فقط نگاه
اینم یه چند شب قبل که با مداد پرتقال سوراخ کرد و بعد هم با جناب پدر راهی حموم شد
اینم همون بادکنک معروف که توانمون همین قدر بود دیگه نفس نرسوند
این هم چند نمونه از بازی با علی
ساخت پازل اعداد با زیر استکانی های بنده
شبیه هم ها رو بهم وصل کنه(حروف انگلیسی،حیوانات،شکل ها)همه رو هم عالی وصل کرد بدون اشتباه
ساخت آدم برفی با خمیر و پاشوندن برف توسط علی روی سر آدم برفی
و سیبیل گذاشتن برای علی جووونم
بستن کمر علی و یه طرف نخ رو من بگیرم بخوابم بعد علی فرار کنه من بیدار بشم بکشمش
فدای پسرم که وقتی میگفتم فرار نکنیا اگه میگفت باشه فرار نمیکرد و خودم میگفتم فرار کن دیگه اونم فرار میکرد.
پسرم وقتی قول مردونه بده روی حرفش هست.یا اگه چیزی رو بگم به کسی نگو به هیچ کس نمیگه
عاشششششششششششششششششششقتم مررررررررررد کوچولو
اینجا خالش زنگ زد داره صحبت میکنه
وقتی مامان لباس عوض میکنه علی به شکل های مختلف نگاه نمیکنه
از اتاق بره بیرون
داخل کمد دیواری قایم میشه
میره زیر پتو
میره کنار حموم پست حوله ها و لباس های بنده
گل پسرم مررررررررررررررررررررررررررررررررررررررد
جانم به معصومانه خوابیدنات
وقتی پدر پسر رو آماده کنه برای مهمونی بهتر از این نمیشه لباس رو برعکس تن کرده
صبحانه امروز که تمام پسته هاش رو جمع کرد بعد هم با قاشق میخورد نوش جووووون
و در آخه گوشه ای ز کارای مامان
الان هم بابایی اومد سرکار زمین خوردن و دستشون درد میکرد و باد هم کردهزودتر اومدن خونه.
شما هم همین الان بیدار شدی
من برم خمیر با فلفل درست کنم برای دست بابایی توسیه یکی از دوستاشون
چندتا عکس دیگه امروز۵/بهمن
دیروز برای شام با پسرم سیب زمنی رنده کردیم
این هم نتیجش کتلت های شام مون
و قبلش هم یه بازی کردیم که به نزرم سختش کردم باید فقط یه رامیکشیدم
علی روکشیدم با چند تا راه که گل پسر با مداد مسیر نشون بده به سمت خونه
باباش رو هم کشیدم علی راه محل کارش رو نشون بده
و خودم و علی رو کشیدم که بریم مغازه
بادست نشون میداد اما بامداد کج میرفت ولی برای بار اول خوب بود
امروز هم یه بازی جدید از دوستم یاد گرفتم و انجام دادیم
علی کلی ذوق کرد
با مداد زنگیاش دروازه درست کردم و چندتا کاغذ کوچیک رو هم مچاله کردم با نی فوت کردیم گل میزدیم
این هم نتیجشکه فدای سر گل پسر