جشنواره(سومین حضور علی جان)
سلام به دوستای همیشگی و گل خودم علی ما جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کرده لطفا بهش رای بدین با هر چندتا خط که میتونید کد13 رو به1000891010 ارسال کنید
ممنون از لطفتون
عکس ها در ادامه مطلب بفرمایید
شب یلدا ۱۳۹۴(دوشنبه شب)
از صبح که بیدار شدیم من کاملا مشغول تدارکات یلدا شدم تا شب.امسال اولین یلدا بود که خونه خودمون بودیم
این از دسرها و کارای من برای شب یلدا
و این هم از کباب شب یلدا
البته فقط کبا و یه مقدار ژله خورده شد مابقی موند هندوانه رو هم هنوز نخوردیم آخه شبا یه وقتایی میشه که آخرشب و من میترسم به علی بدم.
فردا شب یلدا خونه مادرشوهرم بودیم که علی آقا این بلا رو سر کمد شوهر خواهرشوهرم آورد.
که من هم تمیزش کردم.
یلدا خونه مامانم هم قرار شد باشه برای ۵شنبه شب که خوب آبجیم خیلی حالش بد شد و چند روز نمیتونست از جاش بلند بشه برای همین باز کنسل شد تا یه وقت دیگه که هماهنگ بشن همه .هر سال تولد آبجیم که۲۲/آذر و بابا جونم که۴/دی هست رو شب یلدا میگیریم که امسال فعلا کنسل شده.
اینجا داداشم به علی گفت بیا شکلات چوبی بهت بدم بعد هرچی گشت پیدا نکرد شکلات معمولی داد.علی هم گیر داد پس چوبش کو ما هم این حرکت زدیم شکلات گذاشتیم سر نی نوش
اینجا هم شیشه شیرش رو دید گفت شیر میخوام که دادم بهش علی از بچگی با شیشه شیر یاد نداشت شیر بخوره و پستونک هم نگرفت. اینجا میگه چطوری بخورم که یادش دادم.هر چند بازم نتونست و نخورد
این هم از صبحانه خوردن شاه پسر
و گل پس که مرد شده
دیروز (جمعه۴/دی/۱۳۹۴)مصادف با (۱۳/ربیع الاول ۱۴۳۷)تولد قمری علی جووون بود که یکی از دوستان وبلاگی به یادم آورد.
دیرور صبح رفتیم امامزاده عبدا.. که دیگه نشد اونجا عکس مسابقه گل پسر بگیرم آخه متاسفانه یه پسری فوت کرده بود و من دوست ندارم علی این صحنه ها رو ببینه برای همیین هم برگشتیم رفتیم پشت مسجد جامع این مکان انتخواب کردیم برای عکس مسابقه.
دیروز ظهر خونه مادرجونش بودیم که علی نخوابید.غروب با ،بابا جونش رفت آرایشگاه موقع برگشت خوابید رو موتور دیگه ساعت۱۰ شب بیدار شد کلی با ،باباش بازی کرد و بعد هم دراز کش برای خواب ولی ساعت۲:۳۰ خوابید تا۱۰:۳۰ صبح.