بابا محسنبابا محسن، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره
مامان زینبمامان زینب، تا این لحظه: 31 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره
آشیونه پرمهرمونآشیونه پرمهرمون، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره
مرد کوچولوی ما علی مرد کوچولوی ما علی ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره
ثبت خاطرات علی آقاثبت خاطرات علی آقا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

بهونه زندگی(علی)

👨‍👩‍👦زندگی زیباست وقتی ما سه تا کنار هم باشیم👨‍👩‍👦

ای علی!!!(قسمت۳)

سلام به دوستای خوب و مهربونم دیشب وقتی به علی شام دادم علی گفت آب میخوام از اونجایی که میگن خوردن آب بلافاصله بعد غذا بده منم به بهونه این که بذار منم شامم بخورم یکم علی رو معطل کردم که دیرتر بهش آب بدم.بعد علی دید  که بهش آب نمیدم  گفت:                  (یا مهدی،یا مهدی،آب میخوام،آب میخوام) ماهم مردیم از خنده سریع پاشدم و بهش آب دادم،محسن میگفت بچه دیده از ما آبی گرم نمیشه دست به دامن حضرت مهدی شده بهش میگم اسمت چیه؟میگه: علی فامیلیت چیه؟میگه: مهاجر خونت کجاست؟میگه: چناران اسم بابایی چیه؟میگه: ...
18 اسفند 1393

دکتر شیروانی

سلام به همگی   اول از همه ممنون از لطف تک تکتون که برامون دعا کردین و جویای احوالمونید. واما دیروز یعنی۱۶ام شنبه غروب وقتی همسرم از سرکار اومد حاضر شدیم تا بریم دکتر.از اونجایی که نمیدونستیم نوبت بهمون میدن یا نه علی رو بردیم خونه بابام گذاشتیم و با،همسرم رفتیم مطب دکتر که حدسمون درست بود و گفت نوبتا پر شده برای فردا ساعت ۱۰ ونیم نوبت داد برگشتیم خونه بابام و شام رو همون جا خوردیم منم دفترچه علی رو دادم به داداشم تا صبح ببره نوبت بذاره و وقتی ما رفتیم دیگه معطل نشیم که متاسفانه فقط وقت داداشم گرفتم آخه وقتی صبح رفت منشی قبول نکرد و به داداشم گفت که همون ۱۰ونیم بیان.بعد سریال افسانه خورشید و ماه حاج بابا ما رو رسوند خونه....
17 اسفند 1393

سیبیل علی

چهار شنبه ۱۳ اسفند علی که از خواب بیدار شد دیدم پوست لبش بلند شده بعد به علی گفتم بیاد جلو که ببینم اومد جلو دیدم بله پوسته لبشه.بعد علی میگه: نکنی شا سیبیلمه اینم عکس سیبیل علی   ...
16 اسفند 1393

این مدت که نبودم

سلام به همگی                این مدت که نبودم درگیر بیماری بودم                                                    بیماری علی،همسرم و خودم از ۳شنبه ۵ام اسفند که علی رو بردم دکتر همسرم هم مریض شد منتهی فقط یه کوچولو گلوش اذیتش میکرد که به نظر چیز مهمی نمیومد و همسرم هم شروع به خوردن دارو کرده بود.تا یک شنبه...
16 اسفند 1393

تولد۳ سالگی پسر عمو جووووون

سلام نازدار مامان دیشب (۹/اسفند/۱۳۹۳)تولد۳ سالگی محمدزمان پسر عمو حسین بود.که جشن رو خونه مادر جونشون گرفتن.که کلی هم خوش گذشت مخصوصا شما آخه عاشق تولدی از دیشب تا الان صد دفعه فیلمش رو دیدی اینم عکساش:(سینا،علی،محمدزمان،درسا) اینم عکس کیکش که خیلی هم خوشمزه بود ...
10 اسفند 1393

وای که علیمون مریض شده

سلام به همه دوستان الان یه چند وقتیه یه ویروسی اومده که وقتی بگیری یه هفته ای مثل سرماخوردگی بیحالی و تب داری بعدش خوب میشی و دوباره یه چند روز دیگه تب و.... علی ماهم این ویروس رو گرفته .طفلی بچم خیلی بیحاله .از شنبه شب احساس کردم که داره سرمامیخوره برای همین به همسرم گفتم که بره داروخونه و کتوتیفن وکوریزان بخره که بهش بدم از دوشنبه سرفه های خلت دارش شروع شد.خشک کن آموکسی کلاو312دادم بهش.تا دیروز(۳شنبه ۵اسفند)علی  رو با بابام بردم دکتر.دکترم داروهای خودم رو تایید کرد والبته شربت پروفن برای تبش داد که من قبلش استامینوفن میدادم.توراه برگشت علی حسابی بیحال بود و خوابش برد . الهی مادر فداشاین بچه همین جور آروم بود الانم که دیگه بی...
6 اسفند 1393

سرسره بابا ساز!!!!!!!!!!

سلام خوشگل مشگل مامان وبابا قشنگم به علت کمبودجا نمیشد برات سرسره بخریم برای همین بابا جووون یه ابتکاری بخرج داد و نتیجش شد عکسای پایین ممنون بابای خلاق که علی جون رو سرسره دار کردی   و البته مبارک علی آقا ...
2 اسفند 1393