بابا محسنبابا محسن، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره
مامان زینبمامان زینب، تا این لحظه: 31 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره
آشیونه پرمهرمونآشیونه پرمهرمون، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره
مرد کوچولوی ما علی مرد کوچولوی ما علی ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره
ثبت خاطرات علی آقاثبت خاطرات علی آقا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

بهونه زندگی(علی)

👨‍👩‍👦زندگی زیباست وقتی ما سه تا کنار هم باشیم👨‍👩‍👦

آخه اینجا هم شد جا برای نشستن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام  گل مامان الان که داشتم عکسات رو نگاه میکردم این عکست رو دیدم به کلی فراموش کرده بودم این عکس رو چند وقت قبل ازت گرفتم که بذارم داخل وبلاگت که یادم رفت              خداییش اینجاهم جا که رفتی نشستی؟لبی میز تلویزیون ...
14 بهمن 1393

اما پسرم.....

سلام بهونه زندگیمون                                خوبی فدات شم                                                           اومدم به اعترافی بکنم       &...
14 بهمن 1393

بچه های خانواده بابا جون

سلام سلام اینم عکس خونواده بابا محسنم البته همشون نیستم محمد رضا داداشی و داداشی عارف و سینا پسر عمه زهرام نیستن اینجا هم تولد درسا دختر عمه زینبمه از راست به چپ معرفیشون میکنم عسل دختر عمه زهرام سلما که بغل عسله دختر عمو هادی دست باباجونم درسا دختر عمه زینبم محمد زمان پسر عمو حسینم(داداش،داداشی محمدرضا) مانیا دختر عمو حسنم منم که روی مبل نشستن ...
14 بهمن 1393

آفرین پسرم

حدودا  یک ربع پیش داشتم نماز میخوندم که تلفن زنگ زد تازه نمازم شروع کرده بودم همسرم هم خواب بود با خودم گفتم یا محسن بیدار میشه جواب میده یا قطع میکنه بعدا خودم زنگ میزنم بهش که دیدم علی رفت سمت تلفن و تلفن رو برداشت و گفت: الو بعد یه مکث کوتاه گفت :داره نماز میخونه بعدشم گفت: قطع کرد ولی هرکاری کرد که گوشی رو بذاره سرجاش دستش نرسید وقتی نمازم تموم شد رفتم لپش رو گرفتم بوسش کردم بعد گفت: من حرف زدم گفتم کی بود؟ گفت: خاله جون معصومه آفرین پسرم خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم تونستی جواب خاله جون معصومه رو بدی و اینکه تونستی بشناسیش و به من بگی کی بود        ...
13 بهمن 1393

ای علی!!!!(قسمت۱)

یه خاطره از چند وقت پیش  حدود یکی دو هفته پیش میخواستیم بریم بیرون لباسای علی رو دادم به همسرم که آماده شده بود تن علی کنه و خودم هم رفتم داخل اتاق تا آماده شم.از اونجایی که همسرم محسن عادت داره چایش رو با شکلات میخوره داخل جیباش همیشه شکلات پیدا میشه علی هم این موضوع رو میدونه . وقتی همسرم میخواست لباسای علی رو تنش کنه دستش رو گذاشت روی جیب پیراهن باباش و گفت صدای چی بود ؟ باباشم که میدونست علی میدونه که صدایه چیه گفت:تو بگو صدایه چیه؟ علی گفت: صدایه شللابه (صدایه شکلاته) باباش گفت:آره بعد از جیبش در آورد که بده علی بخوره بعد آروم به علی گفت:هیسسسسسسسسس مامانی متوجه نشه (منم همی حرفاشون رو شنیده بودم )وقتی همس...
13 بهمن 1393

بالاخره جشن تولد!!

تولد خونه مادر جونشون: سلام عسل مامان شرمنده که دیر اومدم یکم سرم شلوغ بود وقت نکردم تا الان. ۷ام بهمن شبش ۳ تایی رفتیم شهرک سپاه از شیرینی فروشی ارم شیرینی خریدیم و رفتیم خونه مادر جونشون کسی رو دعوت نکردیم همین جوری شیرینی گرفتیم،برای همینم فقط عمه ها بودن(عمه زهرا و عمه زینب)یه جشن کوچیکی گرفتیم متاسفانه فراموش کردیم دوربین رو ببریم و عکسی نداریم.البته مامان جان زن عمو محدثه هم به یادتون بودن و براتون هدیه گرفتن که میخواستن یه شب بیان خونمون که محمدزمان مریض شد و بعدشم شما که دیگه قسمت نشد.هدیتون یه شب که بابایی رو خونه مادرجون دیدن دادن بهشون که بیاره براتون.دستش درد نکنه.هدیشم کلاه و شال گردن باب اسفنجی بود . ...
11 بهمن 1393

چی بگم مامان جان!

سلام مامانی اومدم بگم چی بگم!!!! وبلاگ های دیگه رو که میگردم همه مامانا از تلفظ فرشته هاشون نوشتن منم خواشتم این کار رو بکنم اما خوب مامان جان شما همه چیز رو درست تلفظ میکنید بجز چندتا چیز که برات میگم کوچیک تر که بودی شیر موز میگفتی: موشیز به خاله جلیله میگفتی: خاله جعبه به خاله فروغ میگفتی: خاله شلوغ اما الان : ریخم رو میگی :ایدم ناف رو همچنان میگی: ناس    آشپزخونه رو هم میگی: آشپزمانه   تخم مرغ رو هم میگی: توخْ خٔ   ودر بعضی کلمات ح رو خ تلفظ  میکنی مثل دایی خسین ، عموخسین و همچنین ف رو هم در بعضی کلمات ...
8 بهمن 1393

اولین دوست وبلاگیم مامان شد

خدا جون شکرت دوست عزیزم مادر آینده که البته دیگه باید بگیم مادر الان داره مامان میشه اونم ۲ تا تربچه ناز(وبلاگ در آرزوی مامان شدن) عزیزم مامان شدنت     مممممممببببببببااااااااااااااااااااررررررررررررررککککککککک                                                      ...
7 بهمن 1393