بابا محسنبابا محسن، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
مامان زینبمامان زینب، تا این لحظه: 31 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره
آشیونه پرمهرمونآشیونه پرمهرمون، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره
مرد کوچولوی ما علی مرد کوچولوی ما علی ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره
ثبت خاطرات علی آقاثبت خاطرات علی آقا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

بهونه زندگی(علی)

👨‍👩‍👦زندگی زیباست وقتی ما سه تا کنار هم باشیم👨‍👩‍👦

از علی

علی تلفظ درستی داره فقط یه چیزایی رو مشکل داره مثلا ک رو  ت تلفظ میکنه.مثل:توچولو  ق ، گ   رو هم د میگه.مثل:عمو دلام. مارمولک رو میگه: مورمولک چرغ قوه هم میگه:چراغ OBE                 اینجا هم مثلا خودش داره این نقاشی رو میکشه تازه رنگش هم تموم میشه از پایین رنگ هم میگیره                    امام هارو تا ۶تا میگه اما گاهی جای امام دوم و سوم جابجا میگه    &nbs...
24 تير 1394

روز قدس

جمعه۱۹/تیر/۱۳۹۴             مصادف با۲۳ام ماه مبارک رمضان و روز قدس شب ۲۳ام هم رفتیم مسجد جامع گرگان و پای منبر حاج آقا علوی بزرگوار.ساعت۲ونیم بامداد رسیدیم خونه و بعد سحر و نماز خوابیدیم.صبح ساعت۱۰ و نیم علی رو بیدار کردم بیدار نمیشد به بهونه راهپیمایی بیدار شد.ساعت یک ربع به ۱۱ خواهرم اس داد کجایین رسیدیم به چهاراه میدان.یعنی از نصف بیشتر راهپیمایی تموم شده بود.سریع حاضر شدیم و با موتور رفتیم که بازم دیر رسیدیم ما که رسیدیم تموم شد دیگه فقط این پلاکارت رو دیدم برداشتم برای علی که باز نگه چرا نرفتیم راهپیمایی. بعد هم یه راست رفتیم خونه حاج آقا علوی برای دیدار و دست...
24 تير 1394

سومین سوره

خدا رو هزاران بار شکر علی جون  بعد سوره توحید و حمد الان سوره کوثر رو یاد گرفته                                                                                                             آفرین پسر نازم ...
18 تير 1394

شب های قدر

                   شب قدر چی بگم از آقامون امیرالمومنین علی(ع) هرچی بگم کم گفتم از بزرگی و مردانگی آقا. نمیدونم این چه حسی که من به آقامون دارم،یه حس ناب.من عاشق امام علی و عاشق اسم اماممون هستم و خدا رو شاکرم به خاطر این که منو شیعه این امام بزرگوار وشیعه اثنی عشری قرار داد خدا جووووون شکر من و همسرم وقتی که مجرد هم بودیم شبای احیا رو مسجد جامع گرگان پای منبر حاج آقا علوی گرگانی یکی از مراجع عزیزمون میرفتیم که انشااله خدا عمرشون رو هزاران سال قرار بدن.واقعا عالم بزرگواری هستن از صمیمیت گرفته تا احترامشون به جوووون...
18 تير 1394

عکس های آتلیه نمایشگاه

سلام قشنگ مامان یادته گفتم اون روز رفتیم نمایشگاه پارک شهر برای گرفتن عکس که گفتن شب بیاین؟ همون شب با،بابا جوووون رفتیم و دوتا عکس ناز ازت گرفتیم.که گفت فردا غروب بیاین ببرین.منم زنگ زدم به خاله محدثه که فرداشب میخوان افطار بیان خونه مامان جونشون سر راهشون عکسات رو بگیرن برامون بیارن.(افطار شب ولادت امام حسن چهارشنبه۱۴ ام ماه رمضان و ۱۰ام تیر) البته عکس اول دادیم به مادرجون(مامان بابا)و دومی رو هم به مامان جون(مامان مامان) فرداشبش هم عقد عمو محمد دوست بابایی بود که انشااله خوشبخت بشن.یه جشن کوچیک بود که رفتیم انشااله جشن اصلی برای بعد ماه مبارکه   ...
18 تير 1394

از علی

سلام شب همگی به خیر من از دوران بارداریم خودم عادت دادم به اینکه بعد عطسه حتما بگم الحمدا... که پسرمم یاد بگیره که خدا رو شکر موفق هم بودم.چند وقت پیش به علت حساسیت فصلی داشتم عطسه میکردم اونم نه یکی نه دوتا بلکه هزارتا که دیگه فرست به الحمدا... گفتن نمیرسید.بعد علی میگه نگفتی الحمدا...                  باباش که از سرکار میاد باید انقدر پشت در بمونه تا علی آقا بره در بازکنه.خوابم که باشه سریع بیدار میشه میره در باز میکنه.بعضی مواقع که میبینم متوجه صدای موتور نشده همسرم صداش میکنم که خودش در باز کنه بعد از صدای کلید بیدار میشه منم سریع ...
11 تير 1394