بابا محسنبابا محسن، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره
مامان زینبمامان زینب، تا این لحظه: 31 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
آشیونه پرمهرمونآشیونه پرمهرمون، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره
مرد کوچولوی ما علی مرد کوچولوی ما علی ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره
ثبت خاطرات علی آقاثبت خاطرات علی آقا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

بهونه زندگی(علی)

👨‍👩‍👦زندگی زیباست وقتی ما سه تا کنار هم باشیم👨‍👩‍👦

آفرین پسرم

1393/11/13 19:05
نویسنده : مامان علی آقا
638 بازدید
اشتراک گذاری

حدودا  یک ربع پیش داشتم نماز میخوندم که تلفن زنگ زد تازه نمازم شروع کرده بودم همسرم هم خواب بود با خودم گفتم یا محسن بیدار میشه جواب میده یا قطع میکنه بعدا خودم زنگ میزنم بهش که دیدم علی رفت سمت تلفن و تلفن رو برداشت و گفت:الو

بعد یه مکث کوتاه گفت:داره نماز میخونه

بعدشم گفت:قطع کرد

ولی هرکاری کرد که گوشی رو بذاره سرجاش دستش نرسید وقتی نمازم تموم شد رفتم لپش رو گرفتم بوسش کردم

بعد گفت:من حرف زدم

گفتم کی بود؟

گفت:خاله جون معصومه

آفرین پسرم خیلی خوشحال شدم وقتی دیدم تونستی جواب خاله جون معصومه رو بدی و اینکه تونستی بشناسیش و به من بگی کی بود

        تشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویقتشویق

پسندها (3)

نظرات (4)

مامان راحله
13 بهمن 93 19:39
مامان امیر عباس
13 بهمن 93 23:56
آفرین علی کوچولو ی ناز این بوس هم از طرف من
مامان علی آقا
پاسخ
ممنون خاله جووووووووووووووون اینم برای خاله ی مهربونم
montazer
14 بهمن 93 11:02
افرین علی کوچولوووووووووو
مامان علی آقا
پاسخ
ممنون خاله جووووووووووووووون
مامان بردیا اریایی
14 بهمن 93 14:59
افرین عزیزم
مامان علی آقا
پاسخ
ممنون خاله جوووووووووووون