از علی
اول از همه شرمنده دوستای گلم بابت این مدته که همش از جیش و پی پی و دستشویی صحبت کردم.
دیگه از این به بعد انشااله کمتر در این موردا صحبت میکنم.اما خوب مجبور بودم به نوشتنش
واما عکس برچسب های علی که قبلا گفتم بعد اتمام پروژه میزارم
دایی جون محمد زحمت برچسبا رو کشیده بودن.برچسب حیوانات و مشاغل که تعداد به ۴۰ تا رسید
اینم علی جووون درحال جیش کردن
نکته:فندک دستش خرابه
الان یه چند وقته علی میتونه یه مقداری با سه چرخش حرکت کنه
اینم یه مدل خواب دیگه از علی
این مدته تصمیم گرفته بودم علی بزارم مهد حتی بامهد هماهنگ کردم که بعد تعطیلات ببرمش که باز نبردمش
علت اینکه تصمیم گرفته بودم علی رو ببرم مهد:
۱)بچه های اطراف علی اکثرا دخترا و من اصلا دوست ندارم پسرم شخصیت دختروونه بگیره
۲)علی یاد نداره خودش با خودش بازی کنه فقط دوست داره بشینه کتاب بخونم براش نقاشی بکشم براش عمو پورنگ یا سی دی کارتاش رو ببینه.کلا اهل تحرک نیست میخواستم ببرمش مهد که از بچه ها بازی کردن یاد بگیره
و علت نبردنش به مهد
فقط به خاطر از پوشک گرفتنش بود آخه خیلی از اطرافیا شنیدم که بچه ها میرن مهد جیششون رو نمیکنن اونجا،ترسیدم ببرمش باعث شه پروژه از پوشک گرفتنش ناقص بمونه که نبردمش احتمالا اگه خدا بخواد یه ۲ ماه دیگه برای چند ماه میبرمش مهد.
برای همین یه مدته همش اسباب بازی های پسرونه میخرم براش که یکم خشن بشه.امروز(یک شنبه ۱۳ام) بهش میگفتم بیا با شمشیر عروسکات بکوشیم
میگفت:نه گناه دارن گریه میکنن
خلاصه با کلی ترفند به سمت عروسکاش تیر زدیم شمشیر زدیمشون و دزد و پلیس بازی کردیم شب هم ۳تایی داخل خونه فوتبال بازی کردیم
دوستای گلم اگه کسی تجربه ای در این زمینه داره خوشحال میشم بهم بگه