بابا محسنبابا محسن، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره
مامان زینبمامان زینب، تا این لحظه: 31 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره
آشیونه پرمهرمونآشیونه پرمهرمون، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره
مرد کوچولوی ما علی مرد کوچولوی ما علی ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره
ثبت خاطرات علی آقاثبت خاطرات علی آقا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

بهونه زندگی(علی)

👨‍👩‍👦زندگی زیباست وقتی ما سه تا کنار هم باشیم👨‍👩‍👦

از علی

1394/1/29 15:59
نویسنده : مامان علی آقا
532 بازدید
اشتراک گذاری

امروز علی(۲۹/فروردین/۱۳۹۴)

امروز حدودا ساعتای ۱۲:۳۰ یا۱ بود که علی بردم کوچه.هوا عالی بود.گفته بودم که اگه هوا یاری کنه میخوام هر روز علی ببرم بیرون یه دوری بزنه چندتا بچه ببینه و یه هوایی عوض کنه.

امروز هم خدا رو شکر هوا خوب بود.اول با دوتا توپاش بازی کردیم. بعد یه توپش رو گذاشتیم داخل خونه یه توش بغلش گرفت رفتیم سر کوچه آشغال ها رو انداختیم داخل سطل زباله.بعدشم رفتیم کوچه بالایی. داخل کوچه خودمون که بچه ای نبود اما اونجا یه چندتایی بچه بود که اونا هم داشتن بهار جمع میکردن.علی گفت منم بهار میخوام بو کنم.منم بردمش زیر درخت یه شکوفه افتاده بود برداشتم دادم دستش بو کنه بعد گوشیم درآوردم ازش عکس بگیرم که دیدم چیزی از شکوفه بیچاره نموندهخندونک

۴ شنبه ۲۶/فروردین  صبح رفتیم خونه مامانم که علی بذارم اونجا من برم پیگیر یه سری از کارام بشم وقتی برگشتم دیدم داره قرآن میخونه.قرآن بابام رو باز کرده داره سوره توحید میخونهبوس

۳شنبه۲۵/فروردین رفتیم خونه خاله معصومم که نوهش(آقا پویا) رو ختنه کرده بودن خبرش رو بگیریم.وقتی برگشتیم به همسرم گفتم بریم ناهارخوران گفت بریم(با اینکه خیلی خسته بود اما به خاطر من اومدمحبت)علی رو بردیم پارک ناهار خوران.علی اول به ناهارخوران گفت:ناهار خورشخندونکبعد یاد گرفت تلفظ درستش رو

علی از ذوقش دوید طرف پارک کفشش از پاش در اومده بود متوجه نشده بود.بعد وقتی همسرم بلندش کرد بذاره داخل تاب دیدم یه لنگ از کفش نیست برگشتم مسیر دیدم،پیداش کردم.بعد آخرشم نمیومد بریم خونه از دست باباش در میرفت.خندونکآخر همسرم بغلش کرد.و گفت که اگه پسر خوبی باشی دوباره بعدا میارمت که علی هم راضی شد.فداش بشم که اینقدر حرف گوش کنهبوس

اینم عکس یلدای۹۳ بود که دیر گذاشتم.البته چون یلدای امسال با شهادت یکی بود گذاشتیم ۴ دی با تولد بابام گرفتیم

          بوسعلی مردان تا این لحظه ۲سال و ۲ماه و۲۳ روز سن دارهبوس

پسندها (8)

نظرات (3)

فاطمه & فائزه
29 فروردین 94 20:34
ای جان هندونه خوردنش چگد خوشگله جووووونم عکسات مثل همیشه perfect
مامان علی آقا
پاسخ
ممنون جیگرا نظر لطفتونه
مامانی
30 فروردین 94 11:34
آفرین به علی آقاکه قرآن خونو وحرف گوش کنه
مامان علی آقا
پاسخ
وای ممنون خاله جان
مامان راحله
30 فروردین 94 20:33
مامان علی آقا
پاسخ
وای فدات راحله جان شرمندمون میکنی همیشه