بابا محسنبابا محسن، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره
مامان زینبمامان زینب، تا این لحظه: 31 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره
آشیونه پرمهرمونآشیونه پرمهرمون، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
مرد کوچولوی ما علی مرد کوچولوی ما علی ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره
ثبت خاطرات علی آقاثبت خاطرات علی آقا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

بهونه زندگی(علی)

👨‍👩‍👦زندگی زیباست وقتی ما سه تا کنار هم باشیم👨‍👩‍👦

ای علی!!!(قسمت۴)

1393/12/24 15:41
نویسنده : مامان علی آقا
584 بازدید
اشتراک گذاری

چند وقتیه علی کلمه بو رو یا گرفته.مثلا میگه:نمیخورم بو!چرا جواب نمیدی بو

دیشب داشتم از کنار اپن رد میشدم دستم خورد به تلفن،گوشی افتاد.علی گفت:چی شد؟ گفتم:هیچی دستم خورد به تلفن افتاد.بعد میگه:مراقب باش بو تعجبتلفن نیفته.منم که شده بودمتعجبخندهگفتم:چشم

الان یه مدته همش میگه پسته،بادام،فندود داریم؟اگه داریم بده من بخورمخوب.دیشب براش بادام کوهی و پسته جا کردم بخوره بعد باباشم یه مقدار بادام زمینی برداشت که بخوره بعد میگه:بابایی چی میخوری؟باباش میگه:بادام زمینی.بعد وقتی مال خودش تموم شد اومده به من میگه:من بادام میخوام.منم گفتم:خوردی دیگه .میگه:نه بادام زمینی رو میگمخندونکخلاصه چندتایی هم بادام زمینی دادم خورد.

میاد بهم میگه:اُشیت(گوشی) رو بیارم برات؟میگم:نه.میگه:بیارم دیده(دیگه)بعد صندلیش رو میگیره میره داخل آشپزخونه روی فایل میارش

از اونجایی که من دوست ندارم زیاد به گوشی وابسته شه زیاد گوشیم دم دست نمیذارم بعد دیدم جای گوشی رو یاد گرفته گوشیم گذاشتم زیر میز تلویزیون بعد وقتی رفت جای همیشگی دید نیست اومده میگه:پس اُشیتکوش؟منم میگم:نمیدونمخندونک

در ظرف غذا رو که باز میکنم وقتی بخاراش میاد بیرون صلوات میفرسته

و وقتی پای مرغ بار میزارم میگه کله پاچه

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (1)

فاطمه & فائزه
25 اسفند 93 9:21
خوب به پسری بادام بدین بخور بزرگ شه
مامان علی آقا
پاسخ
میدم بهش اما آخه زیادی شم خوب نیست .روزی ۳یا۴ بار میخوره