هفته گذشته
سلام و صد سلام با یه مقدار تاخیر
اولین دلیل نیومدن این مدتم برای مریضه علی بود
علی یکشنبه یا دوشنبه(۱۷.۱۸) هفته پیش غروب تب کرد روی پام دراز کشیده بود که دیدم خوابید برای اینکه شب راحت تر بخوابه بغلش کردم و بوسش کردم تا بیدار بشه که متوجه شدم تب داره تا ۴شنبه۲۰ام
شب بردمش حموم که بدشانسی حموم سرد شد باز تا شنبه۲۳ام که از صبح سرفه هاش شروع شد و سرماخوردگی علی شروع شد خدا رو شکر خییلی حالش بد نیست.
یکشنبه۲۴ام صبح ساعتای۶ بیدار شد تا ساعت ۱۰ ونیم
علی خیییلی کارتون موزی و مازی رو دوست داره همش لحظه شماری میکنه تا شروع بشه.
جالب اینکه داخل سرچ گوگل عکس کارتون موزی و مازی عکس علی هم هست
که خوب ساعت ۱۰:۳۰ و۱۲:۳۰ نشون میده علی هم زود بیدار شده بود هم شربت که بهش میدم باعث خواب آلودگیش میشد در حال نگاه کردن موزی و مازی خوابش برد.
تا ساعت۲ بعد از ظهر خوابید.
دیگه نخوابوندمش تا شب وقت شام خودش وسط حال خوابید هرچی بغلش گرفتم و بوسش کردم بیدار نشد منم گذاشتم بخوابه.
باباش بهش گفت نخواب میخوایم شام بخوریم و هی قل قلکش میداد بعد علی گفت نه نکن میخوام بخوابم و خوابید
اینم عکسش عکس بالایی برای خواب صبحش هست
عکس پایین برای خواب شب
همون چند روز که تب کرد همش میگفت چیپس میخوام با ماست
که یه شب باباش باید میرفت جایی علی هم چون چند روز داخل خونه بود گریه که من برم که به باباش گفتم براش سرراه چیپس ساده با ماست بخره
وقتی ماست علی دید میگه ماست خودش رو میخوام بابا(ماست موسیر)منم گفتم اینم همونه فقط بابایی بزرگ گرفته که تموم نشه بعد یکم نعنا هم زدم و دادم بهش البته خودم هم حسابی همراهیش کردم تا یه وقت اذیت نشه
اینم عکس میوه هایی که براش آماده کردم که آب لیموشیرین دوست نداره و نمیخوره
اینجا هم باباش رفته حموم علی منتظر نشسته تا صورت باباش ماشین کنه
چند شب بعد باباییش علی رو پیره مرد کرد
گل پسرم مرد شده میخواد ریش سبیلش رو بزنه
چند روز پیش هم علی یه نقاشی البته چندتا خط روی تختش کشید بعد میگه بیا بفرستیم نقاشی نقاشی
منم رفتم سایت شبکه پویا اما نشد که نشد
تا پریشب که خاله جونش اومده بود و باهم یه نقاشی کشیدن و ارسال کردن البته علی فقط دست خاله جوونش رو چسبید
و اما علت دوم که اثر گذارتر بود در نیومدنم این بود که بلوتوث لپ تاپ پاک کردم از داداش جونم پرسیدم گفتن چکار کنم که اگه نشد باید لپ تاپ ببرم خودشون انجام بدن.
اتفاق بد این هفته برای عمو حسین علی افتاد سرکار صورت و دستاشون سوخته که خدا رو هزار بار شکر سطحی هست.
انشااله زودتر هم خوب بشن.