۱۹/مهر(محل کار باباجووووووون)

           قند عسل،ناز گل پسر

                                        سلام علیکم

دیروز ۱۹/مهر(یک شنبه)

ساعتای ۱۰،۱۰:۳۰ باباجوووون زنگ زد بهم که علی رو آماده کن بیام ببرمش سرکارم یه چند ساعتی باشه.

منم کلی لباس تنت کردم آخه تازه هوا سرد شده ترسیدم سرما بخوری

دیگه با شال گردن جلوی صورتت رو بستم که بابایی در آورد گفت هوا خوبه

رفتی تا ساعت ۲و۴۰ دقیقه اومدی.

کنار مغازه باباشون نمایشگاه فروش تراکتر که شما سوار ۲ تاش شدی.

اومدی خونه اولین چیزی که تعریف کردی همین بود

    اینم عکساش

توی این عکسا کاپشن هم نداری تازه۲ تا شلوار پات کردم