.: مرد کوچولوی ما علی تا این لحظه ، 2 سال و 8 ماه سن دارد :.
.: مرد کوچولوی ما علی تا این لحظه ، 2 سال و 8 ماه سن دارد :.
گلم پسرم ۲سال و ۸ ماهگیت مبارک
عزیز دلم امروز به مناسبت۲سال و ۸ماهگیت یه کیک برات پختم که وقتی باباجون از سرکار اومدن یه جشن کوچیک ۳ نفره بگیریم.
چند روز پیش هم بعد مدتها لیوانی که خواستم پیداکردم و گرفتم برات.آخه ما زیاد بازار نمیریم دور و اطرافمون هم هرچی مغازه میرفتم لیوان نی دار نداشتن همشون یا لیوان داشتن یا قمقمه ای بودن.
البته هرچند اصلا از عکسش خوشم نمیاد اما نمیدونم چرا از همون اول هرچی میگیرم ناخواسته مجبور به گرفتن وسایل کارتونی غربی میشم.
من اصلا دوست ندارم آخه زیاد دیدم بچه هایی که مثلا میگن من بن۱۰ هستم یا مرده عنکبوتی هستم و هی تار میزنن مثلا
من اصلا دوست ندارم و تمام سعیم رو هم میکنم اما خوب واقعا گاهی پدر ومادرها از پس شما فسقل ها برنمیان
دیشب هم رفتیم خرید برای شما
البته اینا سانس دوم خرید لباس شماست.
سانس اول رو با عمه زهرا رفتیم.
مبارکت باشه آقا آقاها
یه سریع لوازم تحریر و اسباب بازی سفارش دادم برات که دوست خاله جون زحمتش رو بکشه بیاره از شاهرود براتون که به مناسبت عید بزرگ غدیر بهتون بدم که خوب زودتر بدستمون رسید و دیشب بهت دادیم اما خوب عکساش رو همون روز عید میزارم.
البته اینم بگم همه رو یه دفعه بهت ندادیم که هر وقت کار خوبی کردی برای تشویق بهت بدیم.
مثل امروز گفتی:مامان جون گوشیت رو میدی بازی کنم؟
گفتم:بله
بعد شماهم یه مقدار بازی کردی گوشی رو خاموش کردی و آوردی برای من که مامان جون یکم بازی کردم و الان آووردم.خیلی ذوق کردم
و کلی قربون صدقت رفتم و بوست کردم و برای تشویق گفتم بهت بابت کار خوبت و اینکه با ادبی بهت میخوام جایزه بدم و ازت پرسیدم که چوب شور میخوری یا تخمه یا پسته،بادام؟
که شما هم تخمه رو انتخاب کردی.
وقتی علی خودش سربند میبنده(به قول خودش علی اصغر شده)و آخرش مامان درستش میکنه
و علی آقا عروسکاش رو برده کامیون سواری
خوب دیگه باباجون ساعتای۱۶ و ۱۵ دقیقه بود که اومد و جشن رو گرفتیم