از نماز تا مدرسه!!!!
سلام به دوستای گلم
میگم همسرای شماهم چالش نماز و فرزند دارن؟
بابای علی بنده خدا همه نمازهاش باچالشه
یه بار اوایل علی روی دوش منم اومد که بابای فداکار گفت مامانی چادر داره سخته روی دوش من بیا نه مامانی.الان هم یه مدته اگه باباش بگه نیا نمیره اول اجازه میگیره دورش بگردم
از سجده اول تا رکعت آخه داستان همینه
چند روز پیش رفته بودیم خیاطی موقع برگشت علی آقا گفت نیگا من بزرگ بزرگ شدم
گفتم آفرین
گفت:حالا که بزرگ شدم بریم مدرسه
منم بردمش داخل حیاط مدرسه گیر داد که بریم داخل سالن که خوب درش قفل بود داخل حیاط هم نقاش داشت نقاشی میکرد.
دیگه راضیش کردم که در قفله گفت:پس بریم آب بخوریم
بعدش هم راهی خونه شدیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی