پارک شهر
سلام قند مامانی
خوبی فدات شم؟
عزیزم دیشب(۱۴/مرداد/۴شنبه) هم بابایی مهربووونت ما رو برد بیرون که حوصلمون سر نره. دیشب رفتیم پارک شهر.کلی بازی کردی اول تاب بازی اینقدر بازی کردی که خودت گفتی بسه بریم سرسره
بعد هم رفتی سرسره بازی یه آقا پسر گلی اونجا بود که شما رو کمک میکرد یا حواسش بود که کسی حلت ندهو
دستش درد نکنه.
بعد کلی سرسره بازی کردن رفتم یکم دور بزنیم داخل پارک .
علی جووووون و بابای نازنینش
اول میگفت برم پیش آب عکس بالایی منم بردمش روی این صندلیا گفتم بیا تاب بخور.
کلی خوشش اومد از این صندلی های متحرک و کلی تاب خورد.
سمت راست تصویر به بابایی میگی حالا تابم بده
بعدش هم کلی بدو بدو کرد ی با،بابا محسن گل.
تا اومدیم خونه ۲۳:۳۰ بود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی