بابا محسنبابا محسن، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره
مامان زینبمامان زینب، تا این لحظه: 31 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
یکی شدنمونیکی شدنمون، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره
آشیونه پرمهرمونآشیونه پرمهرمون، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره
مرد کوچولوی ما علی مرد کوچولوی ما علی ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
ثبت خاطرات علی آقاثبت خاطرات علی آقا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

بهونه زندگی(علی)

👨‍👩‍👦زندگی زیباست وقتی ما سه تا کنار هم باشیم👨‍👩‍👦

محرم۹۶

1396/7/11 10:28
نویسنده : مامان علی آقا
391 بازدید
اشتراک گذاری
محرم۹۶هم آمد
اما بدون دایی جان و مادرجون
دیگه داری ساد میگیری نگی خونه مادرجون و بگی خونه پدرجون گاهی اشتباه میگی ولی سریع اصلاحش میکنی
امسال هم به روال هر سال روز تاسوعا جلو دسته آش پخش کردیم خونه پدر جون

هرسال مادرجون آشپز بود
ولی امسال زنعمو محدثه
هرسال اسم عمو علی رو اعلام میکردن برای فاتحه
اما امسال شد دوتا اسم
خدایا شکر
خاله ی عزیزم میدونم هنوز هم نگران بچه هات هستی

میدونم هنوز هم روزی ۱۰۰تا سوره توحید رو که همیشه به نیت سلامتی و سربلندی تک تک نوه هات میخوندی رو میخونی

ما همچنان به دعا های خیرت محتاجیم
دعا کن برای به آرامش رسیدن دل حسینت،دیروز گریه میکرد میدونم بودی و دیدی فقط نتونستی اشکاش پاک کنی

زهرات دیروز نتونست بیاد آش پخش کنه تو خونه فقط نشست و به یادت به صدای دسته عزاداری گوش داد،زینبت دیروز خیلی ناراحت بود ،آش پخش میکرد ولی تو دلش غوغا بود
و محسنت ،محسنی که نمیخواد ما غمش رو ببینیم ظاهر شاد و همیشگی خودش رو حفظ کرده ولی منم پشت تک تک این شادی ها رو میخونم

امسال هم مثل هرسال صحبت دیگ حلیم۴۸ام شد خیالت راحت امسال هم دیگ حلیم برپاست
تو فقط دعای کن همون رو
به دایی عزیزم هم سلام برسون که خیلی دل تنگ صداشم



🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀

خوب اینم از محرم امسال علی جان مادر

[img:photos/file_22405.jpg]


[img:photos/file_22407.jpg]


[img:photos/file_22409.jpg]


[img:photos/file_22411.jpg]


[img:photos/file_22413.jpg]

یه شب که مسجد بودیم این حروف رو دیدی روی دیوار فاطمیه منو صدا کردی و تک تک حروفی رو که یاد گرفتی خوندی برام
ق،ف،او،اُ،پ،س،ج،م،آ،اَ،اِ،و

[img:photos/file_22415.jpg]

عاشورای حسینی دسته روی امامزاده عبدا... گرگان

[img:photos/file_22417.jpg]


[img:photos/file_22419.jpg]


[img:photos/file_22421.jpg]



بعد دسته روی روز عاشورا رفتیم مسجدخونه مامان جون و بعد ساعت٤با مامان جون رفتی خیمه سوزان که من چون نبودم عکسی ازش ندارم شب هم با ،بابایی رفتیم شام غریبان
اینم گهواره حضرت علی اصغر🏻


عزاداری ها قبول عزیز دلم

در رکاب آقامون باشی الهی

راستی این روز ها یه شهید مدافع حرم آوردن به اسم شهید محسن حججی
اربا اربا شدهپهلو شکستهو بی سر


یه علی کوچولو ناز هم داره ،این شهید هم سن من هست و حس عجیبی دارم


و سوالات زیاد شما این روز ها در مورد شهدای مدافح حرم
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)