سفر یک روزه به شیرآباد
دوباره سلام
ببخشید دیگه تعداد پستا زیاد شد آخه وقتم کمه هرچند وقت یه بار وقت میکنم بیام پای لپ تاپ بیشتر با گوشی میام فقط برای پست گذاشتن با لپ تاپ میام.
اول از همه این بگم قرار شد از طرف محل کار عمو میثم شوهر خاله محدثه بریم شیرآباد
به بابایی گفتم بریم قبول کرد به هوای شصت کلاهشصت کلاه خیلی نزدیکه داخل گرگانه اما شیرآباد برای خان ببینه.
خدارو شکر اشتباهی فک کرد وگرنه نمیرفتیم
۵شنبه۲۱/خرداد ساعتای۴ بود که حاج باباشون اومدن دنبالمون وسایل گذاشتیم داخل ماشین و راهی شدیم خاله محدثه و دایی حسینشون زودتر رفته بودن.
بعد رسیدن و خوردن یه چای رفتیم دور زدیم
عکسای پایین بابایی میخواست عکس تکی بگیره همه میومدن
به ترتیب از چپ به راست
بابا محسن وشما،دایی حسین وصبا خانوم و آقا سجاد
عمو میثم و نی نی احسان
بابایی و شما
دایی جوون و صبا خانوم
بالاخره بابایی موفق به عکس تکی شد
بعدشم بچها رو بردیم پارک
کنار سویئت ما ایتال بود که شما رفتی اونجا منو بابایی هم اومدیم پیشتون تا تنها نباشین
فردا صبح هم بعد صبحانه(املت دست پخت عمو میثم)با خاله فاطمه دوباره رفتین پارک.
از پارک هم که اومدین چون صبح زود بیدار شده بودین خوابیدین تا بعد آماده شدن کباب و سر ناهار که بیدارت کردم ناهار خوردیم بعد هم یه چای آتیشی که زحمتش رو باباجون کشیدن و راهی خونه شدیم.
عکاس،عکسای هنری بالا بنده بودم
اینم یه نما از سوئیتمون
ما دوتا سوئیت گرفته بودیم شماره های ۱و۲ علی شماره هارو خوند مال بقیه سوئیت ها رو هم خوند فداش بشم من
خوب دیگه من برم تا شما بیدار نشدی به کارام برسم.
دوستای گلم ممنون از همراهیتون